یکشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۵

خرین خورشیدی که فرو افتاد...

دوست خدا:
آخرین خورشیدی که فرو افتاد...
ستار لقایی
ایران ما بزرگ ترین لاله زار جهان است.
از سینه خیز دشت ها گرفته تا کوه های بلند، از پس کوچه های روستاهای بلوچستان، تا خیابان های ترک ترک خورده ی تهران، از خوابگاه دانشجویان تا گلزار خاوران، از زندان های مخوف رژیم آخوندی تا کویرهای خشک، همه جا و همه جا، لاله های بی شمار و تنومندی که از لخته لخته ‌های خون فرزندان خلق روییده است، ما را به تعظیم و تکریم وا می دارند.
همان خون هایی که جلادان و کارگزاران حکومت آخوندی بر زمین ریخته اند.
همان حکومتی که آسمان ایران را قیرگون و سیاه کرده است.
آسمانی که هر لحظه، خورشیدی از بلندای آن فرو می افتد و تیرگی را رجحان می دهد.
و واپسین خورشیدی که فرو افتاد و زمانش تقارن داشت، با دیدار آقای کوفی عنان، و پاسدار احمدی نژاد،
ولی الله فیض مهدوی بود.
خورشیدِ درخشان و مجاهدی که «دوست خدا» بود و به پای بذر آزادی، قربانی شد.

اما جلاد بداند این خورشید و دیگر خورشیدها فرو افتادند، اما محو شدنی نیستند. فقیه سفیه و کاگزارانش خروش خورشیدها را از دل نیفه ی زمین منتظر باشن
د...

هیچ نظری موجود نیست: